حضرت زهرا (س) حقیقت شب قدر
روایت هست که مرحوم مجلسی در بحار نقل کردند که «اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ» شب قدر ماه رمضان ارتباطی با ولی خدا دارد، من تلقیام این است که حقیقت شب قدر درک ولی خدا و مقام ولایت الهیه است، انسان اگر به آن محیط أمن ولایت الهیه وارد نشود که «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» شب قدری ندارد، خطر پذیر است، باید وارد آن حصن بشود که از مخاطرات نجات پیدا کند، کما اینکه «لا اله الا الله حصنی»، «ولایت علی ابن ابی طالب» هم حصن است. روایت
سلسله الذهب را قریب به چهار هزار نفر قلم بهدست در نیشابور مینوشتند، وقتی کجاوهی حضرت حرکت کرد گفتند یک حدیث نقل کنید، حضرت با سند از آباءشان، از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله)، از جبرائیل عن الله تبارک و تعالی نقل کردند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» و سر را بیرون آوردند و گفتند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»، پذیرش ولایت اولیای الهی شرط و مقوّم توحید است. اگر انسان به محیط ایمن الهی و آن وادی امن وارد نشود، خطر پذیر است، شیطان، نفس، دیگران تهدیدش میکنند. و من گمان میکنم که حقیقت شب قدر هم همین باشد. اینکه شب قدر در ماه رمضان است، بعید نیست معنایش این باشد که درک حقیقت آن مقام ولایت الهیه هم در این ماه است، اگر انسان توانست خودش را به آن وادی ایمن و ولی خدا برساند، در کنار او بیش از هزار ماه جلو رفته است و اگر نرساند، هزار ماه هم که خودش بدود آن کار را نمیکند. یک شب که با ولی خدا سالک باشی و به آن وادی ایمن راه یابی، آن یک شب از هزار شب که خودت راه بروی بهتر است.
درک شب قدر هم غیر از بیدار بودن است؛ ممکن است آدم بیدار باشد، ابوحمزه بخواند، دعای جوشن کبیر بخواند، همهی کارها را بکند ولی به درک شب قدر نرسیده باشد. درک شب قدر امر دیگری است که ورود به آن محیط ایمن الهی است که در این روایت میفرماید: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ». این روایت نقشهی گنج است، بعد از یافتن آدرس گنج باید دنبال گنجیاب رفت، انسان باید آستینها را بالا بزند تا پیدا کند، صرف نقشهِ گنج برای رسیدن به گنج کافی نیست. سپس هشدار میدهند که خیال نکنید به معرفت تام حضرت می رسید « وَ إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا ، به درستی که فاطمه نامیده شد چراکه خلق از معرفت حقیقی او عاجزند.»که در روایت دارد که نام ایشان از طرف خدا بوده است.
در علل الشرایع صدوق روایتی دارد که جابر از حضرت سؤال کرد که چرا به حضرت میگویند زهرا؟ فرمود: زیرا خداوند متعال او را از نور با عظمت خود آفرید، و هنگامى که نورش درخشیدن گرفت آسمانها و زمین به نور او روشن شدند و چشمان ملائکه خیره ماند.» وقتی این نور که منشعب از عظمت الهی است، تجلی کرد حجاب ملائکه شد، با اینکه خود ملائکه نورانی هستند به سجده افتادند، خداوند فرمود «هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی أَسْکنْتُهُ فِی سَمَائِی خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِی أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِی مِنْ أَنْبِیائِی؛ این شعبهاى از نور من است که آن را آفریدهام و از صلب یکى از پیامبرانم که او را بر سایر پیامبران برترى دادهام، خارج مىنمایم.» ، او را در آن نقطهی آسمان منصوب به خودم و آن رفعت منصوب به خودم جای دادم، سپس از مسیر رسول الله(صلی الله علیه و آله) به عالم دنیا تنزلش دادم. بنابراین معرفت امام و معرفت صدیقه طاهره سلام الله علیها درک حقیقت شب قدر است.
ابتلاء و بلاء حضرت زهرا سلام الله علیها حلقهی اتصال ما با عوالم بالاتر است. حلقه اتصال عالم با نبوت و ولایت است. اگر ابتلاء ایشان نبود فتنههای شیطان همه را جدا می کرد. بلاء حضرت به خاطر وسعت و عظمتش حلقه اتصال و پیوند همه اولیاء و همهی خوبان به مقام نبوت و ولایت است. در باطن عالم هر کسی متصل میشود از این راه متصل میشود، حلقه اتصال باطنی است. شاید معنای شب قدر بودن حضرت هم همین باشد.
طبقه بندی: حضرت زهرا (س) حقیقت شب قدر- شب قدر- حضرت زهرا سلام الله علیها- ز